آیا نیاز اصلی شما، مهارتهای مدیریت زمان است؟
مدیریت زمان یا time management بسیار حائز اهمیت است و یکی از دغدغههای مهم بسیاری از ما است. زیرا اگر ما نتوانیم زمان را در اختیار داشته باشیم، کسب و کار ما هم با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
همه میدانیم که ضعف در برنامهریزی و مدیریت زمان، میتواند مشکلات فراوانی را برای ما ایجاد کند، البته گاهی هم به اشتباه، چالشها و مسائل دیگر خود را به ضعف در مدیریت زمان نسبت میدهیم.
مدیریت زمان یک عنوان بسیار عمومی است که میتواند مجموعه گستردهای از چالشها، مهارتها و مسائل را شامل شود.
بسیاری از کسانی که معتقدند در مدیریت زمان ضعف دارند یا اینکه فکر میکنند نیازمند بهبود در مهارت مدیریت زمان هستند، ممکن است مشکلات و چالشهای دیگری داشته باشندکه در نهایت خود را در قالب ضعف در مدیریت زمان بروز میدهد.
آیا نیاز اصلی شما، مهارتهای مدیریت زمان است؟
برخی اصطلاحات، این بخت را داشتهاند که در بین مردم بیش از سهم واقعیشان رواج پیدا کنند و یه نظر میرسد که مدیریت زمان هم در همین گروه قرار دارد.
دوستان زیادی هستند که مشکل اصلیشاناعتیاد به کار بوده و در نهایت، احساس کردهاند که نیازشان مهارتهای مدیریت زمان است. اگر فکر میکنید که شما هم در همین گروه قرار دارید، پیشنهاد میکنیم مستقیما به سراغ رفع مشکل اعتیاد به کار بروید تا سریعتر به هدف خود برسید.
چرا دچار کمبود زمان میشویم؟
برای پاسخ به این سوال باید بدانیم که همه ما به یک علت دچار کمبود زمان نمیشویم.
پیش از اینکه به فکر مدیریت زمان و حل کردن مشکل کمبود زمان خود باشیم، باید تشخیص دهیم که چرا دچار کمبود زمان شدهایم.
دلایل کمبود زمان
رویاهای بزرگ و هدف گذاری غیر واقعی
برخی از ما به دلیل رویاهای بزرگی که در سر داریم، احساس میکنیم به کمبود زمان گرفتار شدهایم. به طور مثال زمانی که تصمیم میگیریم به یک انسان بزرگ تبدیل شویم، وقتی به غولهای صنعت و اقتصاد جهان فکر می کنیم و وقتی که میخواهیم تاثیری ماندگار از خودمان در حوزه علم و دانش و فرهنگ و هنر به جا بگذاریم، یکی از اولین چیزهایی که به خاطر میآوریم محدودیت زمان است. خصوصاً اگر به سن خودمان فکر کنیم و احساس کنیم، تا این نقطه که هم اکنون آمدهایم، به اندازهی کافی از عمر و وقت خودمان استفاده نکرده ایم.
ضعف در تفویض اختیار
کمبود زمان ممکن است ناشی از واگذار نکردن کارها به دیگران باشد. ما خیلی وقتها در واگذار کردن کارها به دیگران، ضعیف عمل میکنیم. یا کارها را به شکل نامطلوبی به دیگران واگذار میکنیم که در نهایت زحمت خودمان دوچندان میشود. آیا تا به حال شده از کسی بخواهید که برای صرفه جویی در وقت، به جای شما یک پیراهن را برایتان بخرد و جدای از زحمت و منتی که برای شما ایجاد شده، وادار شوید بعداً برای تعویض مراجعه کنید و وقت زیادی را صرف چانه زنی و متقاعد کردن فروشنده به تعویض لباس کنید؟
کمال طلبی
کمال طلبی نیز میتواند یکی دیگر از دلایلی باشد که ما را نهایتاً به سمت مدیریت زمان سوق داده است. کمال طلبها یا Perfectionist ها، کسانی هستند که برای هیچ کاری، استاندارد ۹۰ یا ۹۵ از صد را نمیپذیرند. آنها استاندارد ۱۰۰ از ۱۰۰ را میخواهند. به همین دلیل هر کاری توسط آنها، بیش از زمان معمول طول میکشد. نامهای که میتواند در پنج دقیقه نوشته شود، پنج بار مرور و ویرایش میشود و پس از سی دقیقه، با نارضایتی ارسال میشود.
اگر ماشین خود را به کارواش ببرند، دو برابر کارگری که ماشین را شسته، وقت میگذارند و دور ماشین میگردند تا از نبودن لکه در اطراف ماشین مطمئن شوند.
یک مهمانی کوچک یا سمینار مختصر داخل سازمان، به اندازهی یک عروسی از آنها وقت میگیرد و باید تمام جزییات بررسی شود و به دقت مورد توجه قرار گیرد.
طبیعی است که در این شرایط، ممکن است من و شما احساس کنیم که مشکل اصلی ما در مدیریت زمان است و اگر در مهارت مدیریت زمان توانمند شویم میتوانیم بدون کمبود وقت، کارها را با همان سطحی از استاندارد که مد نظرمان است انجام دهیم.
ضعف در مهارت حل مسئله
حل موردی مشکلات و نداشتن نگاه فرایندی، میتواند دلیل دیگر کمبود زمان باشد. گاهی اوقات، مسیر کار در تیم ما یا در سازمان ما نادرست است. به جای اینکه مسیر کار را درست کنیم، به صورت موردی مشکلات را حل میکنیم.
بستری که در سازمان ایجاد کردهایم، بستری برای فساد اقتصادی است. یا اینکه فرایندها و نظام پاداش و پرداخت، به شکلی است که کارمندان تشویق میشوند از زیر کار فرار کنند. به جای اینکه یک بار ببینیم ریشه مسئله چیست، هر روز وقت ما صرف جستجوی کارمند خاطی و مجازات کردن او میشود. دوستان و همراهانی انتخاب کردهایم که هر لحظه بودن کنار آنها، ما را به اتلاف وقت و فراموش کردن اولویتها سوق میدهد. اما به جای اینکه این مسئله را حل کنیم، سعی میکنیم با ابزارها و تکنیکهای مختلف، از وقت جزیی باقیمانده استفاده بهتری بکنیم.
شاید هم مشکل اصلی ما انگیزه نداشتن است. وقتی برای کاری که انجام میدهیم انگیزه نداریم، آن را کندتر از همیشه انجام میدهیم. خیلی وقتها هم، ترجیح میدهیم آن کار را در آخرین مهلت مقرر انجام دهیم. در چنین شرایطی، گاهی اوقات مسئلهی ریشهای کمبود انگیزه، دیده نمیشود و عارضه سطحی آن، یعنی کمبود وقت، مورد توجه و نظر ما قرار میگیرد. احساس میکنیم با بهبود مهارت مدیریت زمان، میتوانیم انواع مشکلاتی را که در کار و زندگی روزمره خود با آن مواجه هستیم، مدیریت کرده و کاهش دهیم.
مشکل اهمال کاری
اهمال کاری و به تعویق انداختن هم میتواند ریشه دیگر کمبود زمان باشد. گاهی اوقات، مشکل ما واقعاً کمبود زمان و مدیریت زمان نیست. بلکه عقب انداختن کارها به زمان دیگر است. میتوانم امروز پروژه درسیام را انجام دهم، اما ترجیح میدهم تا حد امکان آن را عقب بیندازم. به هر حال باید مانتوی خودم را به خشکشویی بدهم، اما اگر میشود عصر این کار را انجام داد، چرا حالا؟ چند روز است که میبینم باک ماشین تقریباً خالی شده، اما تا ماشین به گریه و التماس نیفتد و خاموش نشود، ایستادن در صف پمپ بنزین را به زمان دیگری موکول میکنم.
ضعف در هنر نه گفتن
دلیل دیگری که بسیاری از ما دچار کمبود زمان میشویم، ضعف ما در هنر نه گفتن است. شاید شما هم از جمله کسانی باشید که نمیتوانند به سادگی به دیگران «نه» بگویند. به همین دلیل، قسمت عمدهای از وقت خود را صرف انجام کارهایی میکنند که به دلیل خجالت یا رودربایستی یا دلایل مشابه، پذیرفتهاند. در چنین شرایطی، تلاش برای بهبود مهارت مدیریت زمان، به معنای بهبود تواناییهای ما نیست. بلکه گویی میخواهیم ظرفیت بارکشی خودمان را افزایش دهیم تا دیگران بتوانند با دردسر کمتری بار بیشتری را بر شانههای ما تحمیل کنند.
نظر شما در این رابطه چیست؟ شما زمانتان را چظور مدیریت میکنید؟ نظرات ارزشمندتان را در قسمت دیدگاه ها باما درمیان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید