چگونه مسیر شغلی مناسب خود را بیابم؟ قسمت سوم
نقش مهارت در کسب موفقیت شغلی
در قسمت دوم سری مقاله چگونه مسیر شغلی مناسب خود را بیابم، به بررسی مهارتهای ضروری بری موفقیت در مسیر شغلی پرداختیم و به اهمیت پرورش نگرش استراتژیک پِی بردیم. شایستگی شغلی، مهارتهای هفت گانه برای شروع تغییر، نقش استعداد و برخی مدلهای استعدادیابی را بررسی کردیم. در آخر نیز درباره تبدیل علاقه به کسب و کار نوشتیم. حالا برای بررسی نقش مهارت در کسب موفقیت شغلی با وبلاگ AVCE همراه باشید.
پورتفوی مهارتها
مهارت و دانش تفاوت دارند ولی معمولا ما این دو را با هم یکسان استفاده میکنیم. مهارت علاوه بر اینکه از جنس دانستن است، از جنس توانستن است. فردی مهارت یافته است که رفتارهای آن فرد در آن حوزه پس از کسب مهارت نسبت به قبل از آن بهبود حاصل شده باشد. مهارت داشتن آن چیزی است که از افراد باید بربیاید تا بتوانند موفق باشند، الزاما اینکه کسی دانش (Knowledge) داشته باشد (در آن حوزه) توانمندی ندارد. چون تبدیل دانش به ارزش، خلق و ایجاد کردن و تغییر دادن کار بسیار سختی است. چند مهارت مرتبط به هم و در راستای هدف استراتژیک خود داشته باشید، به این صورت شما پورتفویی از مهارتها را دارید. همواره به یاد داشته باشید که دانش سوار بر استعداد و توانایی شما شده و به ایستگاه مهارت میرسد. به عبارتی دانش مناسب و در راستای استعدادهای من اگر کسب شود، من در آن حوزه ماهر میشوم، لذا استعداد صرف هم کافی نیست.
مهارتهای سخت در برابر مهارتهای نرم
مهارتهای سخت (Hard Skills) به فعالیتهای اصلی و تخصصی یک شغل گفته میشود که ویژگی بارز آن قابل اندازه گیری بودن آن است. در عصر صنعتی مهارتهای سخت بیشتر مورد توجه بودند چراکه از ویژگیهای اصلی عصر صنعتی، قابلیت اندازه گیری بود. آن چیزی که پورتفوی مهارت افراد را از هم جدا میکند و متمایز میسازد، مهارتهای نرم (Soft Skills) است. البته نام دیگر مهارتهای نرم، مهارتهای اجتماعی (People Skills) میباشد. بنابراین، به مهارتهایی که در ارتباط با خودمان و رفتارهای ما با دیگران تعریف میشود، مهارتهای نرم (اجتماعی) گفته میشود. دقت داشته باشید که آموزش دادن و گرفتن مهارتهای نرم به اندازه مهارتهای سخت، ساختارمند نیست و به اندازه مهارتهای سخت قابلیت اندازه گیری ندارد. مهارتهای نرم با وجود اینکه قابلیت اندازه گیری ندارد، اما باعث میشود که ورژن بهتری از آنچه که در حال حاضر هستید بتوانید ارائه کنید.
مهارتهای نرم بسیاری هستند که باید فرا بگیریم تا بتوانیم در زندگی و کار خود، کیفیت بیشتری را تجربه کنیم. پس به جدول فوق با دقت نگاه کنید و در صورتی که در هر کدام از این موارد ضعف و یا کمبود مهارت دارید، فورا اقدام به یادگیری کنید. به جدول یا دسته بندی بالا All 4 H life skills نیز میگویند.
نقش مهارتهای نرم در موفقیت
مهارتهای سخت باید باشد و وظیفه شما است، شما افزون بر دیگران چه چیزی دارید؟ باید مهارتهای نرم را افزایش دهید تا بتوانید جزو بهترینها شوید. مهارت ارتباطی طبق مقالههای هاروارد، تقریبا در همه شغلها جزو مهارتهای مورد نیاز در رده ۱ یا ۲ قرار میگیرد توجه کنید که ۷۷٪ کارفرمایان بیان میکنند که مهارتهای نرم به اندازه مهارتهای سخت برایشان اهمیت دارد. همچنین، ۸۵٪ موفقیت شغلی توسط افرادی است که مهارتهای نرم را به خوبی فراگرفتهاند. (تحقیق مشترک استنفورد و هاروارد)
مهارتهای ارتباطی
چقدر میتوانید با افرادی که شبیه شما نیستند، ارتباط برقرار کنید؟
شنیدن فعال
چقدر در ارتباط و مکالمه با دیگران، فیدبک میگیرید که منظور طرف مقابلتان چیز دیگری بوده است و شما اشتباه متوجه شدهاید یا اصلا به حرف من گوش نمیدهید! اگر مکررا این فیدبک را میگیرید، احتمالا مشکلی در این زمینه است.
مذاکره
چقدر پاسخهای منفیای را که شنیدهاید را توانستهاید به پاسخ مثبت تبدیل کنید؟
حل مساله خلاق
چقدر در مسائلی که پیش میآید، ذهنتان راهکاری میدهد گه در آن مسئله درمانده نشوید و راهکار درست و خلاقانه پیش روی خود میگذارید؟
تفکر خلاق و استراتژیک
چه مقدار خارج از چهارچوبها و پیش فرضهای رایج میتوانیم فکر کنیم و راهکار بدهیم؟
کار تیمی
قطعا این مورد یکی از مهمترین پارامترهای روند (Trend) ای است که در آن قرار گرفتهایم. چقدر میتوانیم راندمان بیشتری خلق کنیم، زمانیکه در یک تیم چند نفره فعالیت میکنیم نسبت به زمانیکه به صورت فردی فعالیت میکنیم.
شبکه ارتباطی
تعداد و تنوع نتورکتان چقدر است؟ وقتی در کاری درمانده میشوید، چند نفر آدم متخصص را در آن حوزه میشناسید که تماس بگیرید و از آنها راه حل بخواهید؟ چقدر توانایی دسترسی به آدمهایی را داریم که به پیشرفت شغلی ما یا پیشرفت از نقطه A به نقطه B به ما کمک کنند؟ (میتوانند یک سرپرست یا مدیر میانی در حوزه کاری شما باشد، حتما نباید آدم شاخصی باشد.)
فروش
صرفا به همین جمله اکتفا میکنیم که همه ما در این دنیا فروشنده هستیم. پس باید مهارت فروش را فرا بگیریم.
مهارتهای قابل انتقال حیاتی
مهارتهای سخت و نرم که به تعداد زیادی از مشاغل مربوط هستند و مختص یک شغل نیستند. (مثلا: مجموعه نرم افزارهای Office، زبان انگلیسی، تایپ سریع، مهارت سازماندهی، مدیریت زمان، ارائه و …). نبود مهارتهای قابل انتقال، باعث افزایش تعداد قطع همکاریها میشود. به این صورت که وقتی در مهارتی که در شغلهای مختلف نیاز به آن هست ضعف وجود داشته باشد، به دلیل ضعف در همان مهارتها، باعث تکرار قطع همکاری در سازمانهای بعدی نیز میشود. به یاد داشته باشید که مهمترین مهارت قابل انتقال، مهارتِ مهارت آموزی مداوم (Skill To Get Skilled) میباشد. بنابراین اینکه به صورت مداوم وجوه مختلف خود را توسعه دهیم، یک مهارت است.
یک استراتژی بسیار مناسب این است که همیشه ۵ تا ۱۰ درصد درآمد خودتان را سرمایهگذاری کنید روی خودتان، برای یادگیری مهارتهای جدید.
مهارت شبکه سازی
موفقیت در عصر ارتباطات از شبکه ارتباطی شما میآید. در این عصر اطلاعات برگ برنده و کلید موفقیت ما است. اینکه بدانیم چه فعالیتی را در چه زمانی انجام بدهیم و اینکه از بعضی اطلاعات زودتر از دیگران مطلع شویم و مواردی از این قبیل، فقط از طریق شبکه ارتباطی قدرتمند و شناختن افراد درست محقق میشود. همواره به یاد داشته باشید که بهترین شغلها و سمتها هیچ وقت تبلیغ نمیشوند و از طریق شبکه ارتباطی استخدام میشوند.
چطور مهارت شبکه سازی خود را بهبود دهیم؟

شبکه ارتباطی شما در جایی خارج از حاشیه امن شما گسترش پیدا میکنند. فرصتها خارج از حاشیه امن زندگی شما است و اگر همان کارهای روتین را انجام دهید، همان نتایج روتین را هم بدست میآورید. برای خروج از ناحیه امن خود میتوانید با اجرای موارد ضروری زیر به خوبی ارتباطاتتان را گسترش بدهید.
-
گوش دادن فعالانه
گوش بدهیم که اطلاعات بگیریم نه اینکه جواب بدهیم. مهمترین نکات راجع به هر فردی، لا به لای ساده ترین صحبتهایش است. باید با دقت گوش دهیم به دیگران تا علاقمندیها، روحیات، دغدغهها، ترسها، اهداف و آرزوهایشان را پیدا کنیم. وقتی درباره کسی این موارد را متوجه شوی و بعد شروع کنی درباره علاقمندیهای آن شخص با او صحبت کنی و نه خودت، آدمها از تو خوششان میآید.
-
یافتن سر نخ
مشکل ما اینست که وقتی با آدم جدیدی وارد صحبت و گفتگو میشویم، فکر میکنیم باید بدون وقفه صحبت کنیم و مواردی که برای ما جالب است برای او هم جالب است و به این صورت شروع میکنیم به پر حرفی کردن. درحالیکه کافی است کمی هوشمندانه به آدمها نگاه کنیم و با یک سلام و احوال پرسی ساده، خیلی موارد را راجع به افراد حدس بزنید. بعد از کسب اطلاعات، شروع میکنیم درباره علاقمندیهای شخص مقابل و علاقمندیهای شخص مقابل و حتی علاقمندیهای مشترکمان صحبت کردن. وقتی یک موضوع مشترک بین طرفین پیدا شود میبینید که چقدر فضا بین شما صمیمیتر میشود و این کلید برقراری ارتباط با هر آدمی است.
-
پرسیدن سوال خوب با پایان باز
بعد از پیدا کردن سرنخها و موارد مشترک به هیچ عنوان پرحرفی نکنید و بگذارید طرف مقابل صحبت کند. سوالات با پایان باز بپرسید تا طرف مقابل بتواند صحبت کند. تنها نیازمندی این کار این هست که هوشمندانه صحبت، مشاهده و دقت کنید تا مشترکاتتان را با اشخاص مقابل بیابید و با استفاده از سوالات مناسب با آنها ارتباط بگیرید. مراقب باشید که وارد حریم خصوصی و محدودههای خاص طرف مقابل نشوید و یا زودتر از موعد، برخی سوالات را نپرسید.
-
در مورد علاقههای او صحبت کنید و نه خودتان
رابطه بر مبنای شباهتها شکل میگیرد و با پرسیدن سوالات مناسب ادامه پیدا میکند و با گوش دادن است که آدمها به شما علاقمند میشوند. یکی از بهترین و اولیه ترین شباهتها این است که هر دوی شما در یک مکان هستید. (کلاس، سمینار، نمایشگاه و …) یک تکنیک جالب هم اینست که اطلاعات عمومی خود را افزایش دهید تا بتوانید دربارهی سایر حوزهها هم صحبت کنید و آدم تک بعدی نباشید و منحصر به حوزه اطلاعاتی و آدمهای مشابه خود نمانیم. البته توجه کنید که باید در یک حوزه صاحب تخصص و نظر باشیم و در آن حوزه اطلاعات ما عمیق باشد ولی تک بعدی نباشیم. در سایر حوزهها هم تا حدودی بتوانیم ارتباط برقرار کنیم و درکش کنیم. این کلید توسعه ارتباطی ما است.
سخنرانی آسانسوری
در گام اول باید بتوانید خودتان را معرفی کنید. (یک معرفی مختصر و دقیق) در گام دوم سوالی که جلب توجه میکند و قلّابی است برای ادامه ارتباط، سوالی که مطمئن هستید جوابش بله است و توجه آن شخص را جلب میکند، نیاز او را پاسخ میدهد و تا حدودی کنجکاویاش را هم تحریک میکند، بپرسید. دقت داشته باشید که وقت پرحرفی، داستان سرایی و حتی تعارفات و خواهش و تمنا هم نیست (مثلا: لطفا چند لحظه وقتتان را به من بدهید و …) چراکه افراد حوصلهاش را ندارند. در گام آخر باید از قبل آمادگی اینکار را داشته باشید و از قبل بدانید چه میخواهید و برای آن وقت گذاشته باشید و متن صحبتتان را از قبل آماده کرده باشید و به خاطر داشته باشید. متنی که در آن خلاصه و مفید خودتان و ارزش پیشنهادیتان را معرفی کرده باشید. اصطلاحا به این عمل متن تبلیغاتی شخصی میگویند.
برای بررسی و معرفی مدل عوامل حیاتی در کسب موفقیت شغلی و مطالعه قسمت چهارم چگونه مسیر شغلی خود را بیابم، با وبلاگ AVCE همراه باشید.
دیدگاهتان را بنویسید